لطفا صبر کنید
مذهبی
وبلاگی کاملا مذهبی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
یک شنبه 23 مهر 1390برچسب:احادیث,احادیث امام حسین(ع),امام حسین(ع), :: 15:5 :: نويسنده : سید محمد علی شفیعی
هر کس به جز حق جویای عزت شود به ذلت در افتد و هر کس با حق عناد ورزد خوار گرددنیاز مردم به شما از نعمتهای خدا بر شما است، از این نعمت افسرده و بیزار نباشید
بحار الأنوار، ج 74، ص 205
جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار ، یا صاحب مروت ، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد (تحف العقول ، ص 251)
آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
(بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397)
کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند شود ، خداوند او را به مردم وا می گذارد. (بحارالانوار،ج78،ص126)
بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است. فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476
امام حسین (ع) : ای پسر آدم همانا تو مانند روزگاری ، هر روزی که بر تو بگذرد قسمتی از عمرت کاسته و کم میگردد. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 98
امام حسین (ع) : هرکس زبانش راستگو باشد کردارش پاکیزه باشد و هرکس نیت خیر داشته باشد روزیش فراوان گردد و هرکس با زن و بچه اش خوشرفتار باشد عمرش طولانی شود. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 323
امام حسین (ع) : فقیران و تهی دستان مومنان چهل سال زودتر از ثروتمندان وارد بهشت میشوند ، امام (ع) برای درک بیشتر این موضوع مثالی را هم بیان فرمودند : مانند دو کشتی که از گمرک می گذرند ، مامور وصول گمرک به آن دو کشتی نگاه میکند و یکی از آنها را پر از بار می بیند و دستور می دهد آنرا نگه دارید. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 370
امام حسین (ع) : ایمان بنده مومن کامل نمیشود مگر اینکه در او چهار خصلت باشد : 1.اخلاقش نیکو باشد ، 2.بخشنده باشد ، 3.از گفتن حرفهای زیادی خودداری کند ، 4.زیادی مالش را انفاق کند. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 454
امام حسین (ع) در حال رفتن به کربلا فرمودند : من مرگ را نمی بینم جز سعادت ، و زندگی با ستمگران را نمی بینم مگر ستوه و بی قراری. تحف العقول صفحه 176
امام حسین (ع) در حال رفتن به کربلا فرمود : این دنیا تغییر کرده و منفور شده است ، خوبیهایش رفته ، و باقی نمانده از دنیا مگر ته مانده ای همچون کاسه ای که در ته آن مختصری بماند.مختصر زندگی بی ارزشی همچون چراگاه خطرناک ، مگر شما مشاهده نمی کنید که به حق عمل نمی کنند و از باطل گریزان نیستند ، باید مومن دل به دیدار پروردگار خود ببندد در حالی که طالب حق است.من مرگ را جز حیات و زندگی نمی بینم و زنده ماندن با ستمگران را جز بدبختی ، مردم بنده دنیایند و دین بر سر زبانهای آنها آویزان است آن را می چرخانند بر محور زندگی خود ، وقتی به وسیله بلا آزمایش شدند دین داران کم خواهند بود ( دین لقلقه زبانشان است و در مواقع آزمایش الهی دین ندارند ). بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 109 )
امام حسین (ع) : امام (ع) به مردی که غیبت شخصی را در نزد آنجناب می کرد فرمود : از این کار خودداری کن ، غیبت و بدگویی پشت سر دیگران ، خوراک سگهای جهنم است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 109 )
امام حسین (ع) : گروهی خدا را می پرستند به جهت آرزوی بهشت ، این عبادت تاجران است ، گروهی خدا را میپرستند از ترس جهنم ، این عبادت بردگان است ، گروهی خدا را میپرستند به شکرانه نعمتهایش ، این عبادت آزادمردان است و این بهترین عبادت است. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 110 )
امام حسین (ع) : عقل کامل نمی شود ، مگر به پیروی حق. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 116 )
امام حسین (ع) : درس دادن علم موجب پیدا شدن معرفت میشود و طول تجربه عقل را افزایش می دهد ، شرافت تقوی است ، و قناعت آسایش بدنهاست ، هرکه تو را دوست داشته باشد ( از کار ناپسند ) تو را باز میدارد ، و هرکه با تو دشمن باشد فریبت می دهد ( و به گناه تشویقت میکند ) بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 117 )
امام حسین (ع) : به ابن عباس فرمود : درباره چیزی که به تو مربوط نیست سخن مگو ، زیرا می ترسم به گناه دچار شوی ، درباره چیزی که مربوط به تو است نیز صحبت مکن ، مگر بدانی جای صحبت کردن است ، بسا از گویندگان که به حق سخن گفته اند ولی سرزنش شده اند. با دو کس بحث و جدال مکن ، شخص حلیم ، و شخص نادان . حلیم تو را عصبانی میکند و نادان اذیتت میکند ، در پشت سر برادر مومن خود همان چیزی بگو که دوست داری او پشت سر تو بگوید. چنان عمل کن همانند کسی که میداند از جرائمش بازخواستش میکنند و پاداش کارهای نیکش را میدهند. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 116 )
امام حسین (ع) : مردی از اهالی کوفه در ضمن نامه ای به حضرت امام حسین (ع) نوشت : مولای من بفرمایید خیر دنیا و آخرت چیست ؟ حضرت حسین (ع) در جواب او نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم ، هرکس جویای رضای خدا باشد ( مردم با او خشمگین میشوند ) و خداوند به جای مردم کارهای او را اصلاح میکند ، و هرکه جویای رضای مردم باشد و ( با به خشم آوردن خدا ) خداوند او را به مردم واگذار میکند. ( و مردم او را وا می گذارند ). بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 115 )
امام حسین (ع) : مردی به خدمت امام حسین (ع) رسید و گفت : من شخصی گناهکار هستم که نمی توانم خود را از معصیت نگه دارم ، مرا پند و اندرزی بده ، حضرت حسین (ع) فرمود : پنج کار را انجام مده بعد هر گناهی مایلی بکن : 1.از رزق و روزی خدا نخور هر گناهی مایلی بکن . 2. از ولایت خدا خارج شو هر گناهی می خواهی بکن . 3. جایی را پیدا کن که خدا ترا نبیند هرچه می خواهی بکن . 4 . وقتی ملک الموت برای گرفتن جانت ( قبض روحت ) آمد جلوگیری از او بکن . 5 . وقتی مالک دوزخ تو را داخل جهنم کرد داخل نشو هرگناهی مایلی انجام ده. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 115 )
امام حسین (ع) : بپرهیز از اینکه کاری انجام دهی که مجبور شوی عذر خواهی کنی از آن ، زیرا مومن خطا نمی کند تا معذرت بخواهد ، امام منافق پیوسته هر روز خطا میکند و معذرت میخواهد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 112 )
امام حسین (ع) : سلام کردن هفتاد ثواب دارد که شصت و نه ثواب آن متعلق به کسی است که سلام میکند و یک ثواب متعلق به کسی است که جواب سلام را میدهد. بحارالانوار جلد 17 ( جلد 2 صفحه 112 )
امام حسین (ع) : بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد. تحف العقول صفحه 253
امام حسین (ع) : در ضمن دعای عرفه عرض میكند : خدایا ، مرا از تمام اعضا و جوارحم بهره مند فرما و چشم و گوش مرا وارث من قرار ده ، یعنی تا موقع مرگ مرا از كوری و كری و نقص عضو محفوظ بدار. الحدیث جلد 2 صفحه 26
مردی به حضرت امام حسین (ع) گفت : بنشینید تا با هم در موضوع دین مناظره و بحث كنیم، حضرت فرمود: من به دین خود بینا هستم و هدایت الهی بر من آشكار است، اگر شما از دین بیاطلاعید، خود در طلب آن بروید و بیاموزید. سپس فرمود: مرا با مراء و خصومت چكار؟ این شیطان است كه در ضمیر آدمی وسوسه میكند و میگوید با مردم در امر دین مناظره كن و بحث نما تا دربارهات گمان ناتوانی و نادانی نبرند. الحدیث جلد 2 صفحه 52
عیاشی و دیگران روایت کرده اند که روزی امام حسین (ع) به جمعی از فقرا گذشت که عباهای خود را روی زمین انداخته بودند و نان خشکی در پیش داشتند و می خوردند چون حضرت را دیدند او را دعوت کردند به سر سفره ، حضرت از اسب خویش فرود آمد و فرمود خداوند متکبران را دوست نمی دارد و نزد ایشان نشست و با ایشان غذا تناول فرمود ، به فقرا گفت من چون دعوت شما را اجابت کردم شما نیز دعوت مرا اجابت کنید و ایشان را به خانه برد و به جاریه خویش فرمود که هرچه برای مهمانان عزیز ذخیره کرده ای حاضر ساز و ایشان را ضیافت کرد و انعامات و نوازش کرده. منتهی الآمال جلد 1 صفحه 342
در مقتل خوارزمی و جامع الاخبار روایت شده است که مردی اعرابی به خدمت امام حسین (ع) آمد و گفت یابن رسول الله (ص) ضامن شده ام ادای دیت کامله را و ادای آنرا قادر نیستم ، لاجرم با خود گفتم که باید سوال کرد از کریمترین مردم و کسی کریمتر از اهل بیت رسالت (ص) گمان ندارم ، حضرت فرمود ای برادر عرب من سه مسئله از تو می پرسم اگر یکی را جواب گفتی ثلث آن مال را به تو عطا میکنم و اگر دو سوال را جواب دادی دو ثلث مال خواهی گرفت و اگر هر سه را جواب دادی تمام آن مال را عطا خواهم کرد ، مرد اعرابی گفت یا بن رسول الله چگونه روا باشد که مثل تو کسی که از اهل علم و شرفی از این فدوی که یک عرب بدوی بیش نیستم سوال کند ، حضرت فرمود که از جدم رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود : المعروف بقدر المعرفته ، باب معروف و موهبت به اندازه معرفت به روی مردم گشاده باید داشت ، مرد اعرابی عرض کرد هرچه خواهی سوال کن اگر دانم جواب می گویم و اگر نه از شما فرا می گیریم (( ولا قوة الا الله )) حضرت فرمود که افضل اعمال چیست ؟ گفت ایمان به خدای تعالی.حضرت فرمود : چه چیز مردم را از مهالک نجات می دهد ؟ مرد اعرابی گفت توکل و اعتماد بر حق تعالی.امام فرمود : زینت آدمی در چه چیز است ؟ مرد اعرابی گفت علمی که به آن عمل شود.حضرت فرمود : اگر به دین شرف دست نیابد ؟ عرض کرد مالی که با مروت و جوانمردی باشد.حضرت فرمود که اگر این را نداشته باشد ؟ گفت فقر و پریشانی که با آن صبر و شکیبایی باشد.حضرت فرمود اگر این را نداشته باشد ؟ مرد عرض کرد صاعقه ای از آسمان فرود بیاید و او را بسوزاند که او لیاقت غیر این را ندارد.پس حضرت خندید و کیسه ای که هزار دینار طلای سرخ داشت نزد او گذاشت و انگشتری عطا کرد او را که نگین آن دویست درهم قیمت داشت و فرمود که با این طلاها دِین خود را بده و این خاتم را در نفقه خود صرف کن. مرد اعرابی آن طلاها را برداشت و آیه مبارکه را تلاوت کرد : (( الله اعلم حیث یجعل رسالته )) {خداوند داناتر است به اینكه رسالتش را در كدام خانواده قرار دهد}. منتهی الآمال جلد 1 صفحه 344
حضرت امام حسین (ع) : عبادت كنندگان سه گروهند: 1- گروهی خداوند را به انگیزه رسیدن به پاداش و دستیافتن به نعمتهای نامحدودش عبادت میكنند، این دسته از عبادتكنندگان مانند سوداگران سودجو است. 2- بعضی خداوند را از ترس عذاب میپرستند و عبادت میكنند كه این دسته از عبادتكنندگان در خور بردگان زرخرید است. 3- و كسانی هستند كه خداوند را به منظور شكرگزاری و انجام یك وظیفه انسانی پرستش مینمایند ( خداوندا من تو را عبادت میكنم چون لایق پرستش و عبادت هستی ) این دسته از عبادتكنندگان عبادت انسانهای احرار و آزادگان است و چنین عبادتی افضل و برتر از تمام عبادات است. الحدیث جلد 3 صفحه 276 از حضرت ابى عبد اللَّه روایت شده خدا بحضرت عیسى وحى فرستاد كه اى عیسى از ترس من گریه كن دل خود را خاشع ، بدنت را خاضع گردان و دیدگانت را سرمه حزن و اندوه بكش در آن هنگام كه مردمان بیخبر خنده میكنند بر فراز قبرستان بایست و مردگان را با صداى بلند بگو كه منهم بشما ملحق میشوم شاید از آنان پند بگیرى. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 231
از حضرت ابى عبد اللَّه علیه السلام روایت شده كه هر گاه یكى از شما اراده كند هر آنچه را كه از خدا بخواهد باو داده شود امیدش را باید از مردم قطع كند تا بآن برسد هر گاه این مطلب را فهمید از خدا هم چیزى طلب نمی كند مگر اینكه به او داده شود. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 258
حضرت ابى عبداللَّه علیه السّلام فرمود : هر كس زبانش راستگو باشد كردارش پاكیزه باشد و هر كس نیت خیر داشته باشد روزیش فراوان گردد و هر كس با زن و بچه اش خوشرفتار باشد عمرش دراز شود. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 323
حضرت ابى عبد اللَّه فرموده كه خوبیهاى دنیا و آخرت این است پیوند خویشاوندى كنى با كسى كه از تو قطع رابطه كرده و به بخشى بكسى كه ترا ناامید نموده و درگذرى از كسى كه بتو ستم كرده. ارشاد القلوب جلد 1 صفحه 327
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|